یک ماهگیت مبارررررک عزیزترینم
پسر گلم پادشاه من شاهزاده ی قلبم سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام بزار اول از همه برات بگم که تو این مدت با وجود اینکه خیلی سرم شلوغ بود و سختم بود ولی چند بار اومدم نوشتم برات ولی مطلب کامل پرید!!!! برا همین دیر شد و حالا امروز که یک ماه و یک روزت هستش و الان کنار من آروم خوابیدی فرصت کردم واست تعریف کنم این روزهای گذشته چی گذشت عزیزدلم خب بزار برات تعریف کنم این 20 روز بر ما چه گذشت و چیکارا می کردیم: قربونت شکل ماهت بره مامان، اول از همه کلی فامیل های بابایی هم اومدن دیدنت و برات پول آوردن...دستشون درد نکنه... 15 روزگیت رفتیم مرکز بهداشت و پرونده تشکیل دادیم برات که نمیدونم چرا وزنت 100 گرم کم شده بود ...